یزید بن مهلبیزید بن مهلب مشهورترین کس از آلمهلب میباشد؛ این خاندان، خاندانی اصالتا ایرانی منسوب به مهلّب بن ابیصُفره بوده، که در اوایل ظهور اسلام برآمد و لااقل تا سده ۷قمری/۱۳میلادی امیران، وزیران، شاعران و دانشمندانی از آن برخاستند. ۱ - معرفی اجمالییزید بن مهلب (۵۳-۱۰۲ق/۶۷۳-۷۲۰م)، مشهورترین کس از آلمهلب که به سبب جنگهایش با خوارج و مخالفت با حکومت مروانیان و حجاج بن یوسف ثقفی، در سدۀ اول هجری از اهمیت بسیاری برخوردار است. ۲ - حاکم کرمانوی در تصرف بخشهایی از ایران و ماوراءالنهر همراه پدرش بود و در سال ۷۷ق/۶۹۶م از سوی او حکومت کرمان یافت. نیز در سال ۸۰ق/۶۹۹م مهلب او را به نبرد پادشاه ختل به نام سَبَل [۲]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۴۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
یا شَبَل فرستاد و یزید پس از مدتی که او را در محاصره داشت، سرانجام به شرطی که شاه ختل خوارج و فدیه دهد صلح کرد و بازگشت. [۴]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۴۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳ - فراز و نشیبت حکومت یزیددر سال ۸۲ق/۷۰۱م مهلب در بستر مرگ یزید را به جانشینی خود برگزید [۵]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۳۸۶، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
و پسرانش را به فرمانبرداری از او خواند. [۶]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۸۳، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
حجاج بن یوسف امیر عراق و شرق نیز حکومت او را بر خراسان تأیید کرد. [۷]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۰۸۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳.۱ - توطئه حجاج علیه یزیدپشتیبانی حجاج از یزید چندان به درازا نکشید، زیرا در سال ۸۳ق/۷۰۲م عبدالرحمن بن عباس بن ربیعه بن حارث مطلبی، همپیمان عبدالرحمن بن اشعث که بر حجاج شوریده بود، وارد خراسان شد. یزید که از جنگ با او پرهیز داشت، عبدالرحمن بن عباس را پیغام داد که از آن سامان بیرون رود. ولی عبدالرحمن نه تنها آن را نپذیرفت بلکه در خراسان به گردآوری مالیات پرداخت و حتی در نهان کوشید یاران یزید را به خود جلب کند. یزید بن مهلب نیز به ناچار دست به جنگ گشود و برادر خود مفضل را به نبرد فرستاد. مفضل، عبدالرحمن را گریزاند و بسیاری از یاران او را به اسارت گرفت، [۹]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۰۵-۱۱۰۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
اما یزید قبل از آنکه اسیران را به نزد حجاج روانه کند، عبدالرحمن بن طلحه را که از پیش خدمتی به مهلب کرده بود و عبدالله بن فضاله را که از اَزْدیان بود آزاد کرد. حجاج که از این واقعه آگاه شد، کینۀ یزید را در دل گرفت [۱۱]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۲۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و چون از محبوبیت یزید و مهلبیان در عراق و خراسان آگاه بود، آشکارا دست به کار توطئه بر ضد او نشد، اما در نزد خلیفه بدگویی از او پرداخت و مهلبیان را طرفدار زبیریان خواند و بیوفایی آنان را نسبت به مروانیان یادآور شد. خلیفه که در آغاز با عزل یزید از خراسان موافق نبود، سرانجام به اصرار حجاج گردن نهاد [۱۳]
محمد بن جریر طبری، ج۲، ص۱۱۴۰، تاریخ، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۱۴]
محمد بن جریر طبری، ج۲، ص۱۱۴۱، تاریخ، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و یزید را از حکومت برانداخت. حجاج که از شورش مهلبیان و بهویژه از یزید بیم داشت [۱۵]
محمد بن جریر طبری، ج۲، ص۱۱۴۳، تاریخ، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
برای جلوگیری از طغیان آنان و نیز ایجاد دو دستگی در داخل خاندان مهلب، مفضل برادر یزید را حکومت خراسان داد و یزید را به نزد خود در عراق فرا خواند. این ترفند مؤثر افتاد و مفضل که حکومت خود را در گرو خروج یزید از خراسان میدانست، برادر را به اطاعت از حجاج ترغیب کرد. به روشنی دانسته نیست چرا یزید، بهرغم آنکه از نیت حجاج آگاه بود و به مفضل گفت که حجاج پس از من ترا بر جای نمیگذارد، [۱۷]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۱۴۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
خراسان را به قصد عراق ترک گفت. حجاج که منتظر ورود یزید به عراق بود، بلافاصله او را گرفت و به زندان افکند (۸۶ق/۷۰۵م) و همچنان که یزید پیشبینی کرده بود، مفضل را نیز بیدرنگ از حکومت خراسان عزل کرد. یزید و برادرانش مفضل و عبدالملک تا سال ۹۰ق/۷۰۹م در زندان حجاج ماندند.۳.۲ - فرار یزید از زنداندر این سال حجاج برای سرکوب اکرادی که در فارس به تاخت و تاز پرداخته بودند، به آن سامان رفت و زندانیان پرآوازۀ خود را نیز همراه برد، اما یزید که فرصتی برای فرار میجست، به یاری برادر دیگرش مروان که در بصره مقدمات گریز زندانیان را آماده ساخته بود، گریخت و به فلسطین نزد سلیمان بن عبدالملک رفت. [۲۰]
عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۷، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
سلیمان از یزید به گرمی استقبال کرد و از او نزد خلیفه به شفاعت پرداخت تا سرانجام ولید را واداشت (۹۰ق/۷۰۹م) تا از یزید بگذرد [۲۱]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۲۱۰-۱۲۱۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
و از حجاج بخواهد که همۀ فرزندان مهلب را که در زندان اویند به شام فرستد. [۲۲]
عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۴۸، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
چنین مینماید که یزید به رغم آزادی، تا مدتی به عراق و خراسان باز نگشت.۳.۳ - اندیشه حکومت خراساندر سال ۹۶ق/۷۱۴م خلیفۀ جدید سلیمان بن عبدالملک، یزید را به امارت عراق منصوب کرد، اما یزید در پی حکومت خراسان بود و میاندیشید از جایی که حجاج در آنجا ویرانیها کرده است، بهرهای نخواهد برد خاصه که شنیده بود خلیفه بر آن است که عبدالملک بن مهلب را حکومت خراسان دهد. از اینرو عبدالله بن اهتم را برانگیخت تا به خلیفه بقبولاند که امارت خراسان را به وی دهد. [۲۴]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۰۸-۱۳۱۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳.۴ - تاخت و تاز یزید در خراسانیزید چند ماه پس از استقرار در خراسان در سال ۹۸ق/۷۱۶م به جرجان و طبرستان تاخت و پسر خود مخلد را در خراسان گمارد. [۲۵]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۱۸، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
او در دَستان، صول، حاکم ترک آنجا را به محاصره گرفت (که از صول مانند نام منطقهای یاد کرده و آن را شهری نزدیک بابالابواب یا دربند دانسته است.) و سرانجام او را واداشت تا صلح کند و خراج دهد. سپس وی جرجان را تصرف کرد. [۲۷]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۲۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
گفتهاند که شهر جرجان در آن هنگام هنوز بنیاد نشده بود [۲۸]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۲۲، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
و یزید بنیادگذار آن شهر بود. یزید پس از این پیروزی به جنگ فرخان اسپهبد طبرستان رفت. اسپهبد که نخست قصد فرار داشت، به صوابدید فرزندش ثبات ورزید و در نخستین جنگ یزید را درهم شکست و کس به جرجان فرستاد و گفت تا مسلمانان را کشتار کنند. یزید که سخت در محاصرۀ اسپهبد گرفتار شده بود سرانجام با پرداخت مالی کلان اجازه یافت که از منطقه خارج گردد. [۳۰]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۲۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۳۱]
محمد بن حسن بن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۶۳، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۰ش.
[۳۲]
محمد بن حسن بن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۶۴، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۰ش.
او سپس برای انتقام کشتار مسلمانان به جرجان تاخت. پس از قتلعام بزرگی از جرجانیان، صول را دستگیر کرد و به نزد خلیفه فرستاد. [۳۳]
عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۱، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۳۴]
عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
چندی پس از آن عمر بن عبدالعزیز که یزید و مهلبیان را خوش نداشت و آنان را ستمکار میدانست به خلافت نشست (۹۹ق/۷۱۷م) و یزید را از حکومت برکنار کرد. عدی بن ارطاه فزاری، امیر جدید بصره، نیز موسی بن وجیه حمیری را روانه دستگیری یزید ساخت. [۳۵]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۴۶، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
۳.۵ - زندانی شدن دباره یزیدچنین مینماید که یزید قبل از آن برای دیدار خلیفه سلیمان بن عبدالملک، [۳۶]
عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
خراسان را ترک گفته بود، [۳۷]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۳۳، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۸م، فهرست.
[۳۸]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۵۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
زیرا مأموران خلیفۀ جدید، عمر بن عبدالعزیز، او را در کنار پل بصره دستگیر کردند و به نزد وی بردند (۱۰۰ق/۷۱۸م). خلیفه از او خواست اموالی را که در تصرف اوست و مقدار آن را به خلیفۀ پیشین گزارش داده بود، به او تسلیم کند، اما چون یزید بهانه آورد و از تسلیم اموال خودداری کرد، خلیفه او را به زندان افکند. وساطت پسرش مخلد نیز سودی نبخشید و او تا سال ۱۰۱ق/۷۱۹م در زندان ماند. در همین سال عمر بن عبدالعزیز بیمار شد. یزید که میپنداشت اگر خلافت به یزید بن عبدالملک برسد، او را از میان بر خواهد داشت، مقدمات فرار را آماده کرد و از زندان گریخت. [۳۹]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۵۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۴۰]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۶۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۴۱]
عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۶۳ش.
۳.۶ - یوم العقراندکی پس از آن عمر بن عبدالعزیز درگذشت و یزید بن عبدالملک خلیفۀ جدید به عبدالحمید بن عبدالرحمن و عدی بن ارطاه دستور داد تا به مقابلۀ یزید روند و کسان او را در بصره گرفتار سازند. عدی بن ارطاه تنی چند از برادران یزید را به زندان افکند و با یزید که با یارانش رو به سوی بصره آورده بود، آمادۀ جنگ شد. یزید ظاهراً بدون برخوردی وارد شهر شد و از عدی امیر بصره خواست که برادرانش را آزاد سازد. امیر بصره نپذیرفت و یزید نیز با بذل مال مردم را به گرد خویش فراهم آورد و سرانجام عدی را گرفتار ساخت. [۴۲]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۷۹-۱۳۸۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
از آن سوی حمید بن عبدالملک بن مهلب برادرزادۀ یزید که برای شفاعت از عموی خویش به نزد خلیفه رفته بود، با اماننامهای برای یزید بازگشت. خالد بن عبدالله قَسری و عمرو بن یزید حَکَمی که از سوی خلیفه همراه حمید بن عبدالملک به نزد یزید میرفتند، در راه به حواری بن زیاد عَتْکی که از برابر یزید گریخته بود، برخوردند و او فرستادگان خلیفه از رفتن به نزد یزید و اباغ امانِ خلیفه بازداشت و وادارشان کرد که حمید بن عبدالملک را در بند کنند. [۴۳]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۸۹، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
[۴۴]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۹۰، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
نیز امیر کوفه، عبدالحمید بن عبدالرحمن، خالد پسر یزید را گرفت و به نزد خلیفه فرستاد. به نظر میرسد که خلیفه نیز از دادن اماننامه به یزید پشیمان شده بود، زیرا بلافاصله عباس بن ولید را با سپاه به سوی یزید فرستاد. یزید که چارهای جز مقابله نمیدید، بصریان را گرد آورد و ثواب جنگ با شامیان را از جهاد با کفار ترک و دیلم بیشتر دانست. [۴۵]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۹۱، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
جنگجویان بصره بهرغمِ دشمنیِ حسنِ بصری با یزید بن مهلب که بیدادهای او را گوشزد میکرد، [۴۶]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۹۲، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
به یزید پیوستند. یزید بصره را به برادرش مروان واگذاشت و خود به واسط رفت. در آنجا نصیحت حبیب بن مهلب را که معتقد بود یزید به فارس برود و از آنجا سایر شهرها را تصرف کند، نپذیرفت و آمادۀ جنگ شد. آنگاه پسر خود معاویه را در واسط گماشت و با سپاه به عَقْر ــ نزدیک کوفه ــ فرود آمد. در جنگ سختی که میان وی و لشکر شام به فرماندهی مسلمه بن عبدالملک و عباس بن ولید رخ داد، [۴۷]
محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۲، ص۱۳۹۵-۱۴۰۵، به کوشش یان دخویه، لیدن، ۱۸۸۳-۱۸۸۵م، فهرست.
یزید کشته شد (۲۲ صفر ۱۰۲ق/۲۴ اوت ۷۲۰م) و همراه او بسیاری از آلمهلب نیز از میان رفتند. روز جنگ را بعدها به سبب اهمیتش «یوم العقر» نام نهادند. ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «آلمهلب»، ج۲، ص۴۷۳. ردههای این صفحه : آل مهلب | درگذشتگان سال 102 (قمری)
|